مقدمه ای بر هنر اسلامی
نر اسلامی توجه بسیاری از دانشمندان غربی1 را که سابقه خوبی در جهت مطالعه و تبلیغ هنر اسلامی داشته اند، جلب کرده است. با وجود این جنبه مثبت، زمانی که به طور مکرر هنر اسلامی را با الگو و معیارهای هنر غربی مورد ارزیابی قرار دادند مطالعه و تبلیغ هنر اسلامی توسط دانشمندان غربی، عامل تضعیف هنر اسلامی شد. دانشمندان غربی، در کنار مطالعه و تبلیغشان در ارتباط با هنرهای جامعه اسلامی، معتقدند که دین اسلام خلاقیت های هنری را محدود و کوچک شمرده است. از نظر دانشمندان غربی، دین اسلام بازدارنده و محدود کننده استعدادهای هنری است و عجز و ناتوانی این هنر را می توان از آثار هنری در قالب مناظر برجسته طبیعی و تصاویر و اشکال هندسی و تزیینی قضاوت کرد. اینچنین مباحثی موضوع عدم درک و فهم جدی اسلام و نگرش آن نسبت به هنر را نشان می دهد.اغلب استادان دانشکده های شرق شناسی اتهاماتی را به اسلام روا می دارند مبنی بر اینکه اسلام زندگی ساده لوحانه و سختگیرانه را تقویت می کند و مانع پیشرفت و رفاه و آسایش است. این ادعاهای نادرست از طریق قران و احادیث پیامبر رد شده است. به عنوان مثال قرآن زندگی آرامی را به مومنین وعده می دهد.: "بگو ای پیامبر، چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟" (سوره اعراف - آیه32) این پیام درآیه دیگری از قرآن نیز تأکید شده است:
"ای کسانی که ایمان آوردهاید، حرام مکنید طعام های پاکیزهای را که خدا برای شما حلال نموده و ستم و تعدی به یکدیگر مکنید که خدا ستمکاران را دوست نمی دارد." (سوره مائده-آیه 87)
البخاری (Al-Boukhari) روایت موثقی از حضرت محمد(ص) نقل می کند که:"خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد."شاید این روایت قابل درک ترین پیام از دیدگاه اسلام نسبت به هنر باشد. زیبایی، در اسلام ، جلوه ای از صفات الهی می باشد. غزالی(1058-1128 Al-Ghazali) دانشمند بزرگ اسلام، زیبایی را بر اساس دو معیار اصلی که در برگیرندة تناسب عالی و هارمونی مناسب است، تعریف می کند که عبارتند از قسمتهای درونی و بیرونی اشیاء،حیوانات و انسانها.از دیگر عوامل تعیین کننده در ارتباط با تاثیر دانشمندان غربی بر هنر اسلامی، شباهت به هنر یونانی است که انسان را مبنای ابداعات هنری خود قرار میدهد. بنابراین، تصاویر و مجسمه های انسانی و مجسمه سازان انسان به عنوان شاهکارهای هنری تلقی می شوند. طبق این نظریه، انسان باشکوه ترین و زیباترین موجود طبیعی است که باید آغاز و پایان تمام تلاش های هنرمندان باشد.آثار هنری موفق آثاری هستند که اعماق درون و ظاهر فیزیکی انسان را به تصویر می کشند. شاید عالیترین جایگاه برای انسان، درهنر اسلامی، زمانی است که انسان مظهر ذات الهی است ، یا زمانی که نشانگر تصویر الهی است. هنراسلامی،درهرصورت، دارای بینش کاملآ متفاوتی است. در هنر اسلامی، انسان به عنوان یک موجود الهی تلقی می شود که آفریده ی یک قدرت مطلق، به نام الله است.
هنر اسلامی و بیزانسی
هنر بیزانسی اساسآ بر پایه تلفیق موضوعات مسیحی با انسان گرایی و طبیعت گرایی یونان باستان شکل گرفته است.انسان گرایی و طبیعت گرایی، هر دو نشانگر و مظهر ربانیت است. انسان و طبیعت تصویری از ذات الهی دانسته شده اند.هنر فیگوراتیو جدید در پی فلسفه زیباشناسی صرف نیست، آنچنان که در سنت یونان مرسوم بود، بلکه تلاش می کند تا مفاهیمی مانند رستگاری و ایثار را در اعتقادات مسیحیت تفسیر کند. دانشمندان غربی از زمان فعالیتشان در زمینه های مختلف هنری، در اغلب موارد ریشه و بنیان هنر اسلامی را به یونان باستان و بیزانسی ها ربط می دهند، با این ادعا که مسلمانان از هنر این دو فرهنگ فقط تقلید کرده اند یا به عاریه گرفته اند و هنر اسلامی را با طرح های منقش به گل و گیاه، نقاشی طوماری در هم پیچیده و هنر خوشنویسی مزین نموده اند. منبع الهام بخش هنری بیزانیسی ها در اوایل خلافت مسلمین آغاز شد، زمانی که خلیفه امویان عبدالملک2 (Abd-al-Malik) و ولید اول3 (Al-Walid I) هنرمندان بیزانسی را برای تزئین قبة الصخره (691-92) مسجد بزرگ دمشق متعلق به امویان (705-714) فرا خواندند.تأثیر هنر بیزانسی را می توان در طرح های تمثال سازی و شمایل سازی موجود در قبة الصخره، به خصوص در هنر معرق کاری تاج ها و جواهرات این مسجد دید، لذا گرابر(Grabar1973) معتقد است که مظاهر قدرت بیزانسی قابل تقلید است. این تزیینات نشان دهنده تقدس، قدرت و استقلال هنر بیزانس است. به دنبال این موضوع، گرابر می گوید : "به عبارت دیگر، تزیینات قبة الصخره گواه بر استفاده آگاهانه در ساخت دکوراسیون داخلی این مکان مقدس در ارایه نشانه های هنر بیزانس است که مورد تسلط و فعالیت دشمنان اسلام بود." گرابر بعدا تصدیق می کند که عرب ها، قبل و بعد اسلام، عادت داشتند که اموال و دارایی های گرانبها و ارزشمند خود مانند تاج های زینتی را به خانه کعبه پیشکش کنند و در آنجا آویزان نمایند4.
علاوه بر نمایش تصاویر گیاهان، از نظر گرابر، به نظر می رسد بار دیگر هنرمندان اسلامی زمانیکه هیچ دانشی برای توصیف ادبی درباره خدا نداشتند در توصیف و تصویرگری خدا از بیزانسی ها چیزهایی را به عاریه گرفته اند، او مدعی است که هنر بیزانسی آنقدر عالی و برجسته بود که هنرمندان اسلامی مجبور بودند از آن تقلید کنند. او در مواجهه با این پرسش که چرا مسلمانان هنر فیگوراتیو را نمی پذیرند، می گوید برای این که مسلمانان یارای رقابت با برتری و ارجحیت هنر بیزانس را نداشتند و باید تسلیم می شدند و نباید با آنها رقابت می کردند.او می گوید که:("امویان به سختی توانستند مهارت پیچیده هنر شکل نما را که مختص هنر بیزانسی بود، فرا بگیرند. در این شرایط سخت که تلاش مسلمانان برای کسب هنرغیرمتعارف شکل نمای بیزانسی بی نتیجه ماند، آن را کنار گذاشتند و همانگونه که می دانیم تکنیک هنر بیزانس را بدون اخذ فرم های آن اقتباس کردند.") گرابر آشکارا مخالفت اسلام با فیگوراتیو (شکل نما) را نادیده گرفته و با چند مثال از احادیث پیامبر توضیح می دهد(در زیر می بینید).
ون گراندوم (Von Grandaum1955) نظریه های جامع و بسیاری در مورد عدم وجود تصویرگری به علت جایگاه انسان در دین اسلام تهیه کرده است. یک بعد مهم خداشناسی در دین اسلام، اهمیت صفت بارز یکتا بودن خدا، به عنوان آفریدگار، و انسان به عنوان آفریده محبوب او است. انسان بوسیله خداوند راهنمایی می شود و تابع تقدیر خداوند است، بنابراین نمی تواند به جایگاه خداوند دست پیدا کند ،در حالیکه مذاهب دیگر می گویند انسان می تواند به جایگاه خداوند نایل شود.اصول بنیادی هنر اسلامی این حقیقت را رسمأ اعلام می کند که "هیچ خدایی غیر از خداوند وجود ندارد " و "هیچ چیز شبیه او نیست. "هیچ خدایی غیر از الله! نیست، ماهیت هستی وجودش از خودش است، ابدی و ازلی است. خدایی که بلند مرتبه است و بالاترین و برترین قدرت ها از آن اوست (ستایش و حمد مخصوص اوست). (سوره ال عمران-آیه 255).
شاید این تنها اختلاف نظر و شکاف اصلی در فلسفه و تکنیک های هنری بین مسلمانان و غیر مسلمانان باشد. با این راهکار ،هنر اسلامی نیازی به ارایه مفاهیم فیگوراتیو ندارد. چگونه می توان خدایی را توصیف کرد که نه می توان او را دید و هیچ چیز شبیه او نیست؟ هر نوع اظهارات هنری، چه در مورد تصاویری از طبیعت، چه انسان باعث تحلیل و بررسی معانی و ماهیت اعتقاد اسلامی است.متعاقبأ، هنرمندان اسلامی سرگرم تأیید درستی این سیستم پیچیده از طریق اشکال هندسی، آثار هنری منقش به گیاهان و الگوهای هنر خوشنویسی می باشند (الفاروقی 1973Al-Faruqi). اسلام تنها دینی است که برای اثبات مفاهیم اعتقادی نیازی به هنر تجسمی و تصویرگری ندارد(ون گراندوم ،1955).
منشأ هنر اسلامی
مانند دیگر ابعاد فرهنگ اسلامی، هنر اسلامی علاوه براینکه از هنر بیزانسی نیز الهاماتی گرفته است، نتیجه افزایش دانش محیطی5 ،اجتماعی و تلفیقی از سنتهای قوم عرب، پارس، خاور میانه و آفریقا است. دانش و پیشرفت هنری منحصر بفرد اسلام از سه عنصر اصلی تشکیل شده است، قرآن به عنوان اولین کار هنری در اسلام به شمار می آید که یک شاهکار هنری به نظر می رسد(الفاروقی،1973).نتیجه نهایی از تجربیات بیان شده در قرآن این است که خواننده در هنگام خواندن شرح وقایع در قرآن حضور خداوند را احساس می کند: "زمانیکه این آیات نیکو بر آنها خوانده می شود،آنها در حمد و ستایش خداوند بزرگ درمانده می شوند و اشکها سرازیر می گردد"(سوره مریم–آیه 58)
هنرمندان اسلامی در هنر و دانش الگوی خود را از تجربیات قرآنی اقتباس کرده اند و شیوه جدیدی را برای ایجاد هنر اسلامی از طریق عوامل تعیین کننده مستقل و غیر مستقل آیات قرآنی شروع کردند.در هنر اسلامی بر حضور و نشانه خداوند خالق نسبت به مخلوقاتش،مانند انسان تأکید شده است. عامل دوم که اقتباس گرفته از آیات قرآنی است و شاعران را مورد انتقاد قرا می دهد، به شرح زیر است:"و شاعران (یاوه سرای کفار مانند عالمان بی عمل و مدعیان باطل )را مردم جاهل و گمراه پیروی می کنند. آیا ندیده اید که آنها به هر وادی سرگردان گشته اند؟ و آنها بسیار سخن می گویند و یکی از آنها را انجام نمی دهند؟(سورة شعراء–آیه 26و244 ). این قاعده باعث قانون مندی آثار هنرمندان، نویسندگان و متخصصین اسلامی می شود.اسلام تنها این قاعده را طبق آیه زیر اثبات می کند: "ای کسانی که ایمان آورده اید، کار نیکو انجام دهید، و زمانی که سرگرم کارهای خود هستید خداوند را بسیار یاد کنید"(سورة شعراء– آیه 227)
آثار هنری مسلمانان با این قاعده (طبق آیه بالا) هماهنگ می شود و همیشه یاد خداوند در آثار هنری مانند سفال سازی، نساجی ،چرم یا آهن یا تزیینات روی دیوار مشاهده می شود. در آثار هنری مسلمانان از خداوند بسیار زیاد یاد شده است. هنرمندان مسلمان با مواد مختلف بسیاری کار کرده اند از سفال تا آهن و اشکال هندسی زیادی را مانند طرح های آرابسک، اشکال هندسی و هنر خوشنویسی خلق کرده اند. سومین عامل مهمی که باعث تحکیم ماهیت هنر اسلامی شد حکم مذهبی ای در دین اسلام است که با نقاشی تصاویر انسانی و حیوانی6 مخالفت می کند. علت وجود این قانون در اسلام برای این است که مردم به پرستش بتها و اشکال مصور برنگردند، عملی که در دین اسلام به شدت نهی شده است. در صدر اسلام، مجسمه ها و تصاویری مشاهده شدند که یادآور بت پرستی مسلمانان در دوران جاهلیت بود. امروزه، اکثریت مسلمانان، به این قانون احترام می گذارند و دیدگاه آنها به انزجار از دنیای غربی که هنوز شیوه افراطی "بت پرستی " در آن وجود دارد گسترش پیدا کرده است. پس از آن می توان دید که رواج مجدد پوشش اسلامی در بین زنان تحصیل کرده مسلمان و دوری آنها از استفاده بیش از حد آرایش و خود آرایی به وجود آمد.
افزون براین، اسلام از مباحث ماوراء طبیعی مانند مباحث مربوط به تثلیث(پدر، پسر، روح القدوس)، ماهیت پاک حضرت عیسی، روح القدوس که در دین مسیحیت وجود دارد، مبراست. در نتیجه به طراحی مسجد مانند کلیساها با طرح صلیب ،سرداب ها و تصاویر و تمثال قدیسان وشهیدان و فرشتگان که قسمت برجسته ای از هنر اخلاقی در کلیساهای مسیحیت است، نیازی نیست.کشفیات به دست آمده در کاخ قصر عمره، که به دستور خلیفه امویان، ولید اول ساخته شده (705-715)تصویرگری های بزرگی از صحنه های شکار، تمرینات ژیمناستیک و تصاویر سمبلیک در صحرای اردن را نشان می دهد. مهمترین این تصاویر مربوط به توصیف دشمنان اسلام از جمله سزار(امپراطور بیزانس- روم شرقی)، رودریک(Roderick)، پادشاه ویسگوت در اسپانیا و خسرو (پادشاه ایران) می باشد.همچنین تصویری از نجاشی، پادشاه حبشه وجود دارد، کسی که به مسلمانان زمانی که در روزهای ابتدایی اسلام7 در مکه تحت تعقیب بودند پناه داد (کرس ول، 1958Creswell). در ارتباط با تصویرگری، نمونه های زیادی از تصاویر حیوانات نیز وجود دارد. تصاویری از شیرها و عقاب ها در تصویرگری مناظر شکار و ضیافت ها که بر روی مجسمه ها و تمثال های کنده کاری شده است. این نمادها توسط مبارزان اروپایی درزمان جنگ صلیبی به طور گسترده ای تقلید شد و گسترش پیدا رد.
The male has attracted the attention of many Western scholars who have had a good record in the study and propagation of Islamic art. Despite this positive aspect, the study and promotion of Islamic art by western scholars led to the weakening of Islamic art when it repeatedly evaluated Islamic art with Western art standards and criteria. Western scholars, along with their study of and propaganda about the arts of the Islamic society, believe that Islam has limited the artistic creativity. According to western scholars, the Islamic religion is a deterrent to the limitations of artistic talents, and the inability and disability of this art can be judged from works of art in the form of outstanding natural landscapes and images and geometric shapes. Such discussions highlight the issue of the lack of understanding and understanding of Islam and its attitude towards art. Most scholars from the Orientalist schools charge allegations that Islam strengthens naive and rigorous life and prevents progress. Welfare and comfort. These false claims have been rejected through the Qur'an and hadiths of the Prophet. For example, the Qur'an promises a peaceful life to the believers: "Tell the Prophet, who forbids the graces of God created for his servants and forbids the use of solvent and purity?" (Surah al-A'raf - Verse 32) This message is also emphasized in another Quran:
"For those who believe, do not forbear them, do not forgive the good things that Allah has made lawful to you, and do not oppress one another, that Allah does not love the wrongdoers." (Sura Ma'edeh-verse 87)
Al-Boukhari narrates from Prophet Muhammad (peace be upon him): "God is beautiful and loves beauty." Perhaps this narrative is the most comprehensible message from the point of view of Islam towards art. Beauty, in Islam, is a manifestation of divine attributes. Ghazali (1058-1128 Al-Ghazali), the great scientist of Islam, defines beauty according to two main criteria which include the perfect fit and harmony, which are the inner and outer parts of objects, animals and humans. Among other determinants Concerned about the influence of Western scholars on Islamic art, it resembles Greek art, which places humanity at the heart of its artistic innovations. Therefore, human sculptures and sculptures are considered as masterpieces of art. According to this theory, man is the most beautiful and beautiful natural being that must be the beginning and end of all the efforts of artists. Works of art are successful works depicting the deep inside and the physical appearance of man. Perhaps the highest place for man in the Islamic arena is when man represents the divine essence, or when it is a divine image. In every respect, Islamic art has a completely different insight. In Islamic art, man is regarded as a divine being, which is the creation of an absolute power, in the name of Allah.
Islamic and Byzantine art
Byzantine art is essentially based on the integration of Christian themes with ancient Greek humanism and naturalism. Equality and naturalism are both signs and manifestations of bondage. Man and nature are portrayed as divine. The new figurative array does not go beyond the aesthetic philosophy, as it was customary in the Greek tradition, but also interprets concepts such as salvation and sacrifice in Christian beliefs. Western scholars often associate the origins and foundations of Islamic art with ancient Greek and Byzantines, from the time they work in various artistic fields, claiming that Muslims have only imitated or borrowed from the art of these two cultures, and The Islamic art is embellished with floral designs, coiled scrolls and calligraphy art. The source of inspiration for the art of Byzantium began at the beginning of the Muslim caliphate, when the Umayyad Caliph Abd al-Malik and Al-Walid I created Byzantine artists to decorate the Great Mosque of Damascus for the decoration of the ruins (691-92) They called on the Umayyads (705-714). The influence of Byzantine art can be found in the designs of the portraiture and icons of Al-Sakrah, especially in the art of mosaics of crowns and jewels of the mosque, therefore, Greber (Grabar 1973) Which manifestations of Byzantine power can be imitated. These decorations represent the sanctity, power and independence of Byzantine art. "In other words, the decoration of the almighty goblet testifies to the deliberate use of the interior decoration of this sacred place in the presentation of signs of Byzantine art that was dominated by the enemies of Islam," says Grabr. Gaber later acknowledges that the Arabs, before and after Islam, were accustomed to present their precious and valuable possessions, such as ornamental crowns, to the Kaaba's house and hang there 4.
In addition to displaying the images of plants, according to Grabr, it seems that once again the Islamic artists, when they had no knowledge of literary descriptions of God, borrowed things in the description and illustration of God from the Byzantines, he claims that the Byzantine art is so great And the prominence that Islamic artists had to imitate. He confronts the question of why Muslims do not accept the figurative art, saying that Muslims were not in a position to compete with the superiority and preference of Byzantine art, and that they should surrender and not compete with them. He said :( "The Umayyads were hardly able to learn the complex arts of art that was specific to Byzantine art. In these difficult circumstances, the Muslims' attempt to win the Byzantine notion of non-Hungarian art was abandoned, and as we know, the Byzantine art technique Without taking the forms, they adopted it. ") Clearly